اشتباه استراتژیک
اشتباه استراتژیک
نتایج کنکور کارشناسی ارشد اعلام شد، دانشجویان حاصل تلاششان را دیدند و همه برای آیندهای بهتر در حال برنامهریزی هستند، کسی که قبول شده است آماده ادامه تحصیل و کسی که رد شده در فکر کنکور بعدی، سربازی، تاهل یا استخدامی و … است. دفترچه انتخاب رشته را که ورق میزدم با یک حساب سرانگشتی متوجه شدم بیش از ۳۰۰ نفر دانشجوی روزانه (با احتساب استعداد درخشان) و بالغ بر ۵۰۰ نفر دانشجوی دوره شبانه، پیام نور، آزاد، مجازی و …. قرار هست امسال در رشته علم اطلاعات و دانششناسی در مقطع کارشناسی ارشد جذب دانشگاه شوند. یعنی در مجموع چیزی حدود ۸۰۰ نفر دانشجوی مقطع کارشناسی ارشد، به جز کتابداری پزشکی که آن هم حدود ۲۰۰ نفری پذیرش دارد.
حال یک دو دو تا چهار تا بکنیم. ۱۰۰۰ نفر ورودی، زیاد است؟ ۸۰۰ نفر، باز زیاد است؟ روی ۶۰۰ نفر به توافق میرسیم؛ قرار هست سال ۱۴۰۰ ما ۶۰۰ نفر فارغ التحصیل مقطع کارشناسی ارشد در رشته علم اطلاعات و دانششناسی داشته باشیم. چند سوال دارم، این دانش آموختگان قرار هست در کجا مشغول به کار شوند؟ چند سازمان در سال ۱۴۰۰ قرار هست استخدامی داشته باشند؟ چند نفر قرار هست ادامه تحصیل دهند؟ چه تمهیداتی برای آینده این جوانان اندیشیده شده است؟ با چه منطقی این حجم دانشجو پذیرش میشود؟ چه آموزشهای برای پرورش خلاقیت دانشجویان داریم؟ چه آموزشهایی برای حرکت دانشجویان به سمت کارآفرینی داریم؟
اینها سوالهایی است که برای من و بسیاری از دوستان دیگر پیش آمده است. هر کسی میتواند جواب بدهد همه سراپا گوشیم بسمالله.
در حال حاضر کتابداری یکی از رشتههایی است که تعداد بیکارانش به نسبت کمتر از بقیه رشتههاست، اما بیشتر استخدامیهای ما در کتابخانههای عمومی، دانشگاهی، تخصصی و کتابخانه ملی است، کتابخانه آموزشگاهی که هم دیگر استخدامی ندارد. با توجه به اشباع تقریبی کتابخانههای عمومی، دانشگاهی و تخصصی کشور آیا قرار هست مجدد کتابخانه عمومی تاسیس کنیم؟ یا قرار هست کارمندان کتابخانه را با ده سال سابقه کار بازنشست کنیم و افراد جدید را جایگزین کنیم؟
خیلی از دوستان احتمالا بگویند دانشگاه و ادامه تحصیل تنها راه برای اشتغال نیست. ما باید شغل جدید بسازیم، باید کارآفرین باشیم. اگر با این فکر اقدام به جذب دانشجو کردیم، چند درصد از آموزشهای ما قرار هست برای دانشجویان در بحث کارآفرینی مفید باشد؟ چه برنامههای اندیشیدیم؟ آیا قرار هست باز آموزش تاریخ مصرف گذشته بدهیم و منتظر اشتغالزایی و کارآفرینی باشیم؟ ۶۰۰ دانشجویی که قرار هست در دانشگاه پذیرفته شوند سال ۱۴۰۰ دنبال مشاغلی هستند که در شان یک دانش آموخته کارشناسی ارشد باشد، چرا باید شرایط به نوعی پیش برود که برای فرار از وضعیت کاری دانشجویان، صورت مساله را حذف کنیم و آنها را گرفتار چرخه اشتباه تحصیل در مقاطع بالاتر کنیم؟ مگر ما چند نفر کارشناسی ارشد میخواهیم که هر ساله ۶۰۰ نفر جذب داشته باشیم؟ به نظرم باید همه بازنگری در اهداف و رسالتهایمان داشته باشیم. گروههای علمی بر چه اساس و چه تفکری اقدام به جذب این همه دانشجو کردند نمیدانم. آیا ما هم درگیر تصمیمات اشتباه نظام آموزش عالی شدهایم؟
اشاره به یک نکته شاید خالی از لطف نباشد، در ایران ما برای جمعیت ۸۰ میلیونی تعداد ۲۶۴۰ دانشگاه داریم، اما چین برای جمعیت بیش از یک میلیارد و دویست میلیون نفر تنها ۲۴۸۱ دانشگاه دارد. یعنی ما از چین هم بیشتر دانشگاه داریم. متاسفانه رشته علم اطلاعات و دانششناسی هم با این مشکل مواجه شده است. بیش از دو برابر مشاغلمان پذیرش دانشجو داریم و بیش از دو برابر پستهای سازمانیمان دانش آموخته داریم. ما هنوز نتوانستهایم بحث اشتغال دانش آموختگانمان را حل کنیم، استخدامیهای کشور دانش آموختگان کتابداری پزشکی را نمیپذیرند چون در آیین نامه شان آمده است دانش آموخته علم اطلاعات و دانششناسی بگیرند، بیش از ده سازمان و وزارتخانه مرتبط استخدامی دارد ولی کتابدار حتی یک سهمیه کوچک ندارد، شاغلانمان جایگاه شغلی ندارند، بیکارانمان تخصص کار غیرمرتبط ندارند و بسیاری مشکل و چالش دیگر، حال چرا میخواهیم باز بر این مسائل بیافزاییم؟
مهدی رحمانی، دانشجوی دکتری علم اطلاعات و دانش شناسی